یکصد و هفتاد و شش انسان که یکسرسوختند
نخبه های یک جهان بودندو پرپرسوختند
بالهای باز ِ ققنوسند؟ یا خورشید ِ سرخ
نور پاشیدند و در ظلمت سراسر سوختند
یکصدو هفتاد و شش روحند، پاکند و شهید
در خم ِ یک اشتباه ِ سخت ِ دیگر سوختند
هم وطن بودند یا نه ، ذهنشان بی مرز بود
نخبگان ِ یک جهان ، در اوج ِ باور سوختند
چون پرستو ها بهار آورده بودند، آه ، آه
لا به لای یک زمستان ِ مکرر سوختند
مانده اشک و ضجه ها و های های ِ گریه ها
یک جهان گل ، با نفَس هایی معّطر سوختند
اکرم بهرامچی
اگر نرگس غزل ریزد
فرصت برای حرف ها تنگ است
بهارانی به رنگ خون
ِ , ,یک ,سوختند ,، ,جهان ,یک جهان ,سوختند ,و شش ,باور سوختند ,در اوج
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت