قلمم که مست می شود
روزهای یخ زده را
داغ تر می نویسد
وقتی کلمه ها
بدبختی را لیز می خورند
از دهانشان بخار
قافیه می بندد
بدبختی واژه ایست سنگین
برای وزن های عروضی ِ زندگی
و خوشبختی
سپید ِ سپید
بدون وزن
بر بال ِ
قلم هایی می نشیند
که دائما
جوهر ندارند
درباره این سایت