شعر تلخی تازه دارم می خری؟
یا زبانم را به زندان می بری؟
آسمان ویروس می بارد مدام
در میان ِ اینهمه نا داوری
با نگاهی بر خطوط ِ حاشیه
شهر را بهتر از این ، پی میبری
ماسک ها بر صورتک ها می زند
این زمانه بانقاب ِ بدتری
جز قفس از عمر تصویری نماند
روی بال ِ لحظه های پرپری
اینهمه قارون و فقری بی شمار
تا سخاوت نیست می خشکد ، تَری
یک کفن هم بیشتر سهمش نشد
دست ِ ظالم با همه غارتگری
گاه یک ققنوس آتش می زند
یک جهان را از تل ِ خاکستری
اکرم بهرامچی
,ِ ,ها ,ماسک ,، ,یک ,ها بر ,ماسک ها ,صورتک ها ,بر صورتک ,تا سخاوت
یا زبانم را به زندان می بری؟
آسمان ویروس می بارد مدام
در میان ِ اینهمه نا داوری
با نگاهی بر خطوط ِ حاشیه
شهر را بهتر از این ، پی میبری
ماسک ها بر صورتک ها می زند
این زمانه بانقاب ِ بدتری
جز قفس از عمر تصویری نماند
روی بال ِ لحظه های پرپری
اینهمه قارون و فقری بی شمار
تا سخاوت نیست می خشکد ، تَری
یک کفن هم بیشتر سهمش نشد
دست ِ ظالم با همه غارتگری
گاه یک ققنوس آتش می زند
یک جهان را از تل ِ خاکستری
اکرم بهرامچی
درباره این سایت